فروغى بسطامى
پس از آن به همراه عموى خود ((دوستعلى خان بسطامى)) به
مازندران رفت و در شهر سارى اقامت گزيد. دوستعلى خان خزانه دار فتحعلى شاه
قاجار بود، او به هنگام مراجعت از مازندران به تهران، ميرزا عباس را به
تهران آورد و به فتحعلى شاه قاجار معرفى كرد، فتحعلى شاه اشعار و غزليات
ميرزا عباس را پسنديد و او را به مشهد مقدس فرستاد. ميرزا عباس در مشهد
مقدس، به سمت منشى گرى ((شجاع السلطنه))) والى خراسان منصوب شد و تخلص خود را به ((فروغى)) تبديل كرد.
در اين ميان ((قاآنى شيرازى)) شاعر بزرگ و نامى دوره قاجاريه نيز به خراسان آمد و با فروغى آشنا شد .
اين دو نفر پس از چندين سال اقامت در مشهد، به اتفاق شجاع السلطنه به كرمان رفتند و تا سال 1249 در كرمان بودند و سپس همراه با شجاع السلطنه به تهران آمدند.
فروغى پس از مدتى به عراق رفت . در اين سفر، طرز تفكر او تغييراتى يافت و لذا پس از مراجعت از عراق مشغول مطالعه آثار و احوال عارفان بزرگ گرديد و به تدريج از مردم و جامعه كنارهگيرى كرد و زندگى را در عزلت و به دور از مردم و در يك حالت درويشى مىگذرانيد .
داستان شوريدگى فروغى و آوازه غزليات جديد و عرفانى او به گوش ناصر الدين شاه قاجار رسيد، ناصر الدين شاه او را خواست و به وى ملاطفت و مهربانى بسيار كرد و به مرور آن چنان شيفته او شد، كه هر وقت غزلى را مىسرود، آن را براى فروغى مىخواند، تا فروغى غزل را تكميل نمايد.
اين شاعر شوريده، با ادامه حال و احوال عارفانه همچنان دور از مردم زندگى مىكرد، تا اينكه در سال 1274 هجرى، پس از يك كسالت شديد،
در سن 61 سالگى در تهران بدرود حيات گفت .
ديوان غزليات فروغى چندين بار در تهران به چاپ رسيده است، آخرين چاپ نفيس آن، تحت عنوان ((ديوان كامل غزليات فروغى بسطامى)) در بهمن ماه سال 1367 شمسى در 352 صفحه، به خط استاد حسن سخاوت، مدرس و عضو انجمن خوشنويسان و با مقدمه عبدالرفيع حقيقت، از طرف شركت مؤلفان و مترجمان ايران، در تهران چاپ و منتشر گرديده است .
از نمونه غزليات او اين است:
در اين ميان ((قاآنى شيرازى)) شاعر بزرگ و نامى دوره قاجاريه نيز به خراسان آمد و با فروغى آشنا شد .
اين دو نفر پس از چندين سال اقامت در مشهد، به اتفاق شجاع السلطنه به كرمان رفتند و تا سال 1249 در كرمان بودند و سپس همراه با شجاع السلطنه به تهران آمدند.
فروغى پس از مدتى به عراق رفت . در اين سفر، طرز تفكر او تغييراتى يافت و لذا پس از مراجعت از عراق مشغول مطالعه آثار و احوال عارفان بزرگ گرديد و به تدريج از مردم و جامعه كنارهگيرى كرد و زندگى را در عزلت و به دور از مردم و در يك حالت درويشى مىگذرانيد .
داستان شوريدگى فروغى و آوازه غزليات جديد و عرفانى او به گوش ناصر الدين شاه قاجار رسيد، ناصر الدين شاه او را خواست و به وى ملاطفت و مهربانى بسيار كرد و به مرور آن چنان شيفته او شد، كه هر وقت غزلى را مىسرود، آن را براى فروغى مىخواند، تا فروغى غزل را تكميل نمايد.
اين شاعر شوريده، با ادامه حال و احوال عارفانه همچنان دور از مردم زندگى مىكرد، تا اينكه در سال 1274 هجرى، پس از يك كسالت شديد،
در سن 61 سالگى در تهران بدرود حيات گفت .
ديوان غزليات فروغى چندين بار در تهران به چاپ رسيده است، آخرين چاپ نفيس آن، تحت عنوان ((ديوان كامل غزليات فروغى بسطامى)) در بهمن ماه سال 1367 شمسى در 352 صفحه، به خط استاد حسن سخاوت، مدرس و عضو انجمن خوشنويسان و با مقدمه عبدالرفيع حقيقت، از طرف شركت مؤلفان و مترجمان ايران، در تهران چاپ و منتشر گرديده است .
از نمونه غزليات او اين است:
مردان خدا پرده پندار دريدند - - يعنى همه جا، غير خدا هيچ نديدند
هر دست كه دادند، از آن دست گرفتند - - هر نكته كه گفتند، همان نكته شنيدند
يك طايفه را بهر مكافات سرشتند - - يك سلسله را بهر ملاقات گزيدند
يك جمع نكوشيده رسيدند به مقصود - - يك قوم دويدند و به مقصد نرسيدند
فرياد كه در رهگذر آدم خاكى - - بس داند فشاندند و بسى دام كشيدند
زنهار مزن دست به دامان گروهى - - كز حق ببريدند و به باطل گرويدند .
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ ساعت 17:54 توسط سرباز گمنام آقا صاحب الزمان(عج)
|
تمامی مطالب وبلاگ با ذکر سه صلوات جهت ظهور اقا و مولایمان حضرت مهدی موعود (عج الله ) رایگان می باشد.