داشتن مذهب و مليت متفاوت با ساير دانش‏آموزان (يعنى مسلمان و ايرانى بودن محمود ) و نداشتن زبان فرانسه و عربى، در سال اول تحصيل او مشكل آفرين شد، اما پس از گذشت يك سال، محمود زبان فرانسه و عربى را به خوبى فرا گرفت و در دروس ديگر هم، استعداد سرشار خود را نشان داد، به طورى كه در سال دوم، شاگرد اول مدرسه شد و جايزه دريافت كرد . 
جالب توجه اينكه نمره‏هاى محمود در زبان فرانسه، بالاتر از نمرات همشاگرديهاى فرانسوى الاصل او بود، اين برترى درسى، در سالهاى بعد نيز ادامه داشت،تا جائى كه وضع محمود، زبانزد معلمان و دانش‏آموزان گرديد.
در سن پانزده سالگى آموزش دوره متوسطه را آغاز كرد، اما با شروع جنگ جهانى اول، مدرسه فرانسوى بيروت تعطيل شد و محمود در منزل، از يك معلم خصوصى درس مى‏گرفت و همچنين مادرش، زبان فارسى را به او آموخت . محمود با آموزش زبان فارسى، كتاب گلستان و بوستان سعدى، غزليات حافظ و منشأت قائم مقام فراهانى و قرآن را مطالعه نمود . استعداد و حافظه محمود به اندازه‏اى قوى بود كه در يك تابستان، با مطالعه كتاب فرهنگ ((آلمانى فرانسه))، زبان آلمانى را به خوبى ياد گرفت . 
او سيزده سال داشت، كه وارد مدرسه آمريكائى بيروت شد، اما به علت عدم آشنائى به زبان انگليسى، او را در كلاس اول ابتدائى ثبت نام كردند. 
محمود به زودى زبان انگليسى را فرا گرفت و در امتحانات عمومى مدرسه شركت كرد و در نتيجه از كلاس اول به كلاس پنجم ارتقاء يافت، كلاس پنجم را پشت سر گذاشت و شاگرد اول شد، سپس در كالج آمريكائى بيروت ثبت نام كرد و مشغول تحصيل گرديد . اما پولى كه از ايران براى محمود و خانواده‏اش مى‏فرستادند، بنابر دلائلى قطع شد، در نتيجه وضع مالى و اقتصادى آنها به تاريكى گرائيد . مادرش تا مدتى با فروش زيور آلات خود و لوازم قيمتى منزل، زندگى خود و فرزندانش را اداره كرد، ولى كم‏كم اين منبع درآمد نيز به پايان رسيد و مادر از ناراحتى سكته كرد و سخت بيمار شد . كار به جائى رسيد ، كه مستخدم سفارت ايران در بيروت، بخشى از حقوق خود را در اختيار آنها مى‏گذاشت، اما اين كمك ناچيز نمى‏توانست هزينه‏هاى زندگى آنان را تأمين نمايد . 
محمود و برادرش در شرائطى قرار گرفتند كه مجبور بودند، نان خشك جمع آورى نمايند و براى ادامه حيات از آن استفاده كنند، اما عليرغم اين مشكلات طاقت فرسا، محمود سالهاى تحصيلى خود را با موفقيت پشت سرگذاشت و علاوه بر درس، در رشته‏هاى مختلف ورزشى هم فعاليت داشت و مربى شنا گرديد . 
پس از پايان جنگ جهانى اول، در مدرسه مهندسى فرانسوى بيروت ثبت نام كرد و تحصيلات خود را در آن مدرسه دنبال نمود. در ايام تابستان، با نقشه كشى و خدمت در يك مؤسسه راه سازى، هزينه‏هاى زندگى و تحصيل طول سال را تأمين مى‏نمود و پس از سه سال ديپلم مهندسى دريافت كرد، سپس به دانشگاه آمريكائى، كه تحصيل در آن را ناتمام گذاشته بود بازگشت و پس از چهار سال با اخذ ليسانس در رشته‏هاى تاريخ، رياضى، زيست‏شناسى و اخترشناسى فارغ التحصيل گرديد . 
محمود از بيروت به فرانسه رفت و در دانشكده برق مشغول تحصيل شد و با دريافت ديپلم مهندسى برق، در راه آهن سراسرى فرانسه مشغول به كار شد، اما روح كنجكاو و استعداد سرشارش ارضاء نشد و با موفقيت چشمگيرى در امتحان دشوارى كه پروفسور ((فابرى)) از او گرفت، محمود به دانشگاه سوربن فرانسه راه يافت و در دكتراى رشته فيزيك تحصيلات خود را ادامه داد . 
همزمان با شروع تحصيل در دكتراى فيزيك، پولى كه از تهران براى محمود ارسال مى‏شد، قطع گرديد، تنگدستى و فشار اقتصادى سبب شد كه محمود اقدام به آموختن رانندگى نمايد، تا با رانندگى تاكسى امرار معاش كند، اما برادرش در تهران با وزارت راه ايران گفتگو كرد و مبلغى وام براى محمود دريافت نمود و به پاريس فرستاد و در مقابل او متعهد شد، پس از پايان تحصيلات در وزارت راه استخدام گردد .طولى نكشيد كه او دكتراى فيزيك را با درجه ممتاز دريافت كرد و به ايران مراجعت نمود و در وزارت راه مشغول به كار شد . دكتر محمود حسابى، پدر فيزيك نوين و چهره تابناك علوم جديد در ايران، يكى از شخصيتهاى برجسته و برگزيده دانش در سطح جهان و بخصوص اين مرز و بوم بود، كه بيش از شصت سال خدمات ارزشمند علمى و فرهنگى به كشور نمود . 
او در انتقال علوم جديد به ايران، عمده‏ترين سهم را داشت، كه قابل مقايسه با هيچ كسى نيست . دكتر حسابى بانى اولين دانشگاه و اولين دارالمعلمين و بنيانگذار ده‏ها مركز تحقيقاتى و پژوهشى در ايران بود، به طورى كه در تاريخچه آموزش فيزيك دانشگاهى و تأسيس دانشگاه در ايران، با نام دكتر حسابى قرين است . او عاشق سرافرازى ايران بود، شكوفائى علمى اين كشور را آرزو مى‏كرد، به طورى كه در هر شرائطى حاضر نبود لحظه‏اى از كشورش دور بماند. 
برخى از مشاغل و خدمات پروفسور محمود حسابى در ايران را، به شرح ذيل مى‏توان نام برد: 
1 مهندسى راه در وزارت راه و ترابرى . 
2 تأسيس مدرسه مهندسى وزارت راه و تدريس در آن جا . 
3 - ترسيم اولين نقشه ساختمانى راه ساحلى سراسرى ميان بنادر خليج فارس از بوشهر تا بندر لنگه . 
4 تأسيس دار المعلمين (دانشسراى عالى ) و تدريس در آن جا . 
5 ايجاد اولين ايستگاه هواشناسى در ايران . 
6 نصب و راه اندازى اولين دستگاه راديولوژى در ايران . 
7 همكارى در تأسيس اولين بيمارستان خصوصى كشور. 
8 آغاز واژه گزينى علمى در ايران . 
9 نوشتن قانون دانشگاه . 
10 تأسيس دانشگاه تهران . 
11 تأسيس دانشكده فنى و تصدى رياست و تدريس آن . 
12 تأسيس دانشكده علوم و قبول رياست و تدريس آن . 
13 مأموريت در خلع يد، از شركت نفت انگليسى در دولت دكتر مصدق و تصدى اولين رياست هيأت مديره و مديريت عامل شركت ملى نفت ايران . 14 تصدى وزارت فرهنگ در دولت دكتر مصدق. 
15 پايه گذارى مدارس عشايرى در كشور . 
16 - مخالفت با طرح قرارداد ننگين كنسرسيوم در مجلس شوراى ملى.
17 مخالفت با قرارداد دولت ايران، در عضويت سنتو در مجلس شوراى ملى . 
18 تأسيس اولين رصدخانه تعقيب ماهواره‏ها در شيراز . 
19 شركت در پايه گذارى مركز مخابرات اسدآباد همدان . 
20 تدوين قانون استاندارد در ايران . 
21 پايه گذارى مؤسسه ژئوفيزيك در دانشگاه تهران. 
22 پايه گذارى مركز تحقيقات و رآكتور اتمى در دانشگاه تهران . 
23 همكارى در تأسيس انجمن موسيقى ايران . 
پروفسور محمود حسابى داراى مقالات و رساله‏هاى فراوان، در زمينه‏هاى مختلف مى‏باشد، مانند: 
1 حساسيت سلوهاى فتوالكتريك 
2 تفسير امواج . 
3 ماهيت ماده . 
4 پيشنهاد تغيير قانون جاذبه عمومى نيوتن . 
5 ذرات پيوسته . 
6 مدل ذره بى‏نهايت گسترده . 
7 راه‏ها . 
8 نامهاى ايرانى در علوم و استفاده از واژه‏هاى فارسى در علوم . 
9 - توانائى زبان فارسى . 
10 فيزيك جديد و فلسفه ايران باستان. 
اغلب مقالات و رساله‏هاى او در مجلات علمى معتبر ايران و جهان به چاپ رسيده است . 
پروفسور حسابى در انجمنهاى علمى سطح بالاى جهان عضويت داشت و در اكثر محافل و مراكز علمى دنيا، كنفرانسهاى علمى ارائه كرد . پروفسور حسابى از سوى يك مركز علمى در آمريكا، به عنوان كانديداى مرد سال 1990 جهان انتخاب شده است . ? 
پروفسور محمود حسابى، فيزيكدان برجسته معاصر، با نام نيك و بجاى گذاشتن اين همه آثار علمى و فرهنگى، پس از يك عمر نود ساله كوشش و تلاش، دوازدهم شهريور 1371 شمسى قمرى در بيمارستان دانشگاه ژنو، زندگى پر بار خود را به درود گفت . ? 
صبر كرده بود چندى در حرج - - كشف شد، كان صبر مفتاح الفرج‏

صبر گنج است،اى برادر صبر كن - - تا شفا يابى تو زين رنج كهن ?

صبر سوى كشف هر سر، رهبر است - - صبر تلخ آمد، بر او شكر است‏

پرس پرسان مى‏كشيدش تا به صدر - - گفت گنجى يافتم اما به صبر

صبر تلخ آمد، و ليكن عاقبت - - ميوه شيرين دهد، پر منفعت . ?