جرجى زيدان
جرجى
در سال 1881 بفكر تحصيل پزشكى افتاد، مدت دو ماه و نيم علم حساب را آموخت
و در امتحان شركت نمود و در رشته پزشكى با نمره بالايى قبول شد و مشغول
تحصيل در مدرسه آمريكايى بيروت گرديد، در سال اول تحصيل در عين حالى كه
براى تامين زندگى مىبايست كار كند، نسبت به همشاگردىهاى خود ممتاز و
برگزيده شد.
در اوائل سال دوم تحصيل در مدرسه، به خاطر خواندن مقالات سياسى و توجه به مطبوعات مورد بى مهرى ماموران حكومت استبدادى قرار گرفت، تا آنجا كه ماندن در بيروت براى او دشوار گرديد. آن گاه در عين حالى كه با تعدادى از همكلاسىهاى خود در زبان انگليسى و طبيعيات و گياهشناسى و شيمى به رتبه بالايى دست يافته بودند، وى ناچار به مصر رفت.
در آن روزها، اساس سياست استعمارى فرانسه و انگليس اين بود، كه تا اندازهاى مصر را با فرهنگهاى دنياى جديد آشنا كند، بدين جهت آزادىخواهان و روشنفكران از ساير ممالك اسلامى به مصر مىآمدند.
جرجى زيدان نخست مىخواست در مدرسه عالى طب قاهره ادامه تحصيل دهد، اما به اين كار موفق نشد، ناچار خود مشغول مطالعه و كارهاى فرهنگى شد و مدت يك سال به انتشار روزنامه زمان اقدام كرد. در سال 1884 كه ژنرال گردون حاكم انگليسى سودان به خارطوم مىرفت، وى هم به عنوان مترجم عربى و انگليسى به همراه او رفت و مدت ده ماه در آنجا ماند و شرائطى را كه در جنگهاى احمد مهدى سودانى موجب پير شدن اطفال مىگرديد مشاهده كرد بعد مسافرتى به لندن كرد و از آنجا به مصر بازگشت.
در سال 1885 به بيروت رفت و به عضويت مجمع علمى شرقى درآمد و طى مدت ده ماه زبان سريانى و عبرى را آموخت. و آن گاه كتاب فلسفه لغت را نوشت و چند جلد آن را براى مجامع شرقى اروپا فرستاد و آن مجامع او را به عضويت خود پذيرفتند.
در همان روزها يكى از دانشمندان معروف آن مجامع، كتابى تحت عنوان دو قهرمان نوشت، كه در آن جرجى زيدان را قهرمان اول و ژنرال گردون پاشا را قهرمان دوم معرفى كرد.
وى پس از اين مراحل به مصر بازگشت و با مجله المقتطف كه از مجلههاى معروف و مهم آن روز بود همكارى شروع كرد و بعد اداره آن را به عهده گرفت، ولى در سال 1888 همكارى با اين مجله را هم رها كرد و خود بطور مستقل به نوشتن پرداخت و كتاب تاريخ جديد مصر را در دو جلد تاليف كرد و با زحمات زيادى آن را چاپ و منتشر نمود.
جرجى زيدان در اواخر سال 1889 مديريت مدرسه عبيديه كبرى در مصر را به عهده گرفت و به تدريس در آنجا هم مىپرداخت و ضمن دو سال مسئوليت و تدريس، خود كتاب داستان پادشاهان آواره را تاليف نمود، بعد از تدريس دست كشيد و در اواخر سال 1892 مجله معروف الهلال را انتشار داد و خود يك تنه با زحمات فراوان عهده دار نوشتن و جمع آورى مطالب و چاپ اين مجله بود تا اينكه پسرش اميل بزرگ شد و به يارى پدر شتافت.
او در سال 1897 به عضويت جمعيت آسيايى در انگلستان و فرانسه پذيرفته شد و نشانها و مدالهاى علمى دريافت داشت. اما پس از اين مسافرتها و سياحتها و پذيرفتن مسئوليتها و انتشار مجلات به اين نتيجه رسيد، كه همه كارها را بايد كنار بگذارد و يكسره به تحقيق و تاليف بپردازد، بدين لحاظ كتابهاى عميق و بى نظيرى نوشت، كه عمده آنها به زبانهاى انگليسى، تركى، هندى، و فارسى ترجمه شده است.
البته مجله الهلال او را هنوز پسرهاى او اميل زيدان و شكرى زيدان اداره مىكنند و انتشار مىيابد.
او اولين نويسنده عربى است كه مطالب علمى و تاريخى را در قالب ادبيات داستانى اروپا درآورده و خود مىگويد:
داستانهاى تاريخى اسلام را براى آن نوشتم، كه خوانندگان را براى مطالعه يك دوره تاريخى علمى ادبى مهم آماده سازم. راستى هم او درست فكر كرده است، زيرا بعد از جرجى زيدان، مسيحيان و مسلمانان كتابهايى را درباره تمدن اسلام و يا اوضاع اسلام منتشر كردهاند.
آثار و كتابهاى كم نظير جرجى زيدان به حدود چهل جلد مىرسد، كه اضافه بر كتابهاى فوق تعدادى از آن را در ذيل مىآوريم.
1 - تاريخ تمدن اسلام، 5 جلد در 1090 صفحه، كه به فارسى ترجمه گرديده و در ايران چهار مرتبه تجديد چاپ شده است.
2 - تاريخ ادبيات، لغت عربى، 4 جلد، در 1326 صفحه.
3 - تاريخ عرب قبل از اسلام.
4 - تاريخ فراماسونها.
5 - شرح زندگى مشاهير شرق.
6 - تاريخ يونان و روم.
7 - طبقات الامم، در 286 صفحه.
8 - عجايب خلقت.
9 - دختران غسان، 2 جلد.
10 - عباسه دختر هارون الرشيد.
11 - عدرا دختر قريش.
12 - هفده رمضان.
13 - پيشواى كربلا.
14 - امين و مامون.
15 - عروس فرغانه.
16 - حجاج بن يوسف.
17 - احمد بن طولون.
18 - ابومسلم خراسانى.
19 - صلاح الدين ابوبى.
20 - شارل و عبدالرحمن.
21 - انقلاب عثمانى.
22 - فتح اندلس.
23 - جهاد عاشقان.
24 - علم جديد فرانسه.
25 - عبدالرحمن ناصر.
همانطور كه گفتيم، بيشتر اين كتابها به زبان فارسى هم ترجمه شده، مجله الهلال هم هنوز انتشار مىيابد، اما جرجى زيدان، آنقدر تحقيق و مطالعه كرد و كتاب نوشت، كه سرانجام در 22 ژوئيه سال 1914 ميلادى به 53 سالگى در اثر سكته مغزى در قاهره چشم از جهان فرو بست.
در اوائل سال دوم تحصيل در مدرسه، به خاطر خواندن مقالات سياسى و توجه به مطبوعات مورد بى مهرى ماموران حكومت استبدادى قرار گرفت، تا آنجا كه ماندن در بيروت براى او دشوار گرديد. آن گاه در عين حالى كه با تعدادى از همكلاسىهاى خود در زبان انگليسى و طبيعيات و گياهشناسى و شيمى به رتبه بالايى دست يافته بودند، وى ناچار به مصر رفت.
در آن روزها، اساس سياست استعمارى فرانسه و انگليس اين بود، كه تا اندازهاى مصر را با فرهنگهاى دنياى جديد آشنا كند، بدين جهت آزادىخواهان و روشنفكران از ساير ممالك اسلامى به مصر مىآمدند.
جرجى زيدان نخست مىخواست در مدرسه عالى طب قاهره ادامه تحصيل دهد، اما به اين كار موفق نشد، ناچار خود مشغول مطالعه و كارهاى فرهنگى شد و مدت يك سال به انتشار روزنامه زمان اقدام كرد. در سال 1884 كه ژنرال گردون حاكم انگليسى سودان به خارطوم مىرفت، وى هم به عنوان مترجم عربى و انگليسى به همراه او رفت و مدت ده ماه در آنجا ماند و شرائطى را كه در جنگهاى احمد مهدى سودانى موجب پير شدن اطفال مىگرديد مشاهده كرد بعد مسافرتى به لندن كرد و از آنجا به مصر بازگشت.
در سال 1885 به بيروت رفت و به عضويت مجمع علمى شرقى درآمد و طى مدت ده ماه زبان سريانى و عبرى را آموخت. و آن گاه كتاب فلسفه لغت را نوشت و چند جلد آن را براى مجامع شرقى اروپا فرستاد و آن مجامع او را به عضويت خود پذيرفتند.
در همان روزها يكى از دانشمندان معروف آن مجامع، كتابى تحت عنوان دو قهرمان نوشت، كه در آن جرجى زيدان را قهرمان اول و ژنرال گردون پاشا را قهرمان دوم معرفى كرد.
وى پس از اين مراحل به مصر بازگشت و با مجله المقتطف كه از مجلههاى معروف و مهم آن روز بود همكارى شروع كرد و بعد اداره آن را به عهده گرفت، ولى در سال 1888 همكارى با اين مجله را هم رها كرد و خود بطور مستقل به نوشتن پرداخت و كتاب تاريخ جديد مصر را در دو جلد تاليف كرد و با زحمات زيادى آن را چاپ و منتشر نمود.
جرجى زيدان در اواخر سال 1889 مديريت مدرسه عبيديه كبرى در مصر را به عهده گرفت و به تدريس در آنجا هم مىپرداخت و ضمن دو سال مسئوليت و تدريس، خود كتاب داستان پادشاهان آواره را تاليف نمود، بعد از تدريس دست كشيد و در اواخر سال 1892 مجله معروف الهلال را انتشار داد و خود يك تنه با زحمات فراوان عهده دار نوشتن و جمع آورى مطالب و چاپ اين مجله بود تا اينكه پسرش اميل بزرگ شد و به يارى پدر شتافت.
او در سال 1897 به عضويت جمعيت آسيايى در انگلستان و فرانسه پذيرفته شد و نشانها و مدالهاى علمى دريافت داشت. اما پس از اين مسافرتها و سياحتها و پذيرفتن مسئوليتها و انتشار مجلات به اين نتيجه رسيد، كه همه كارها را بايد كنار بگذارد و يكسره به تحقيق و تاليف بپردازد، بدين لحاظ كتابهاى عميق و بى نظيرى نوشت، كه عمده آنها به زبانهاى انگليسى، تركى، هندى، و فارسى ترجمه شده است.
البته مجله الهلال او را هنوز پسرهاى او اميل زيدان و شكرى زيدان اداره مىكنند و انتشار مىيابد.
او اولين نويسنده عربى است كه مطالب علمى و تاريخى را در قالب ادبيات داستانى اروپا درآورده و خود مىگويد:
داستانهاى تاريخى اسلام را براى آن نوشتم، كه خوانندگان را براى مطالعه يك دوره تاريخى علمى ادبى مهم آماده سازم. راستى هم او درست فكر كرده است، زيرا بعد از جرجى زيدان، مسيحيان و مسلمانان كتابهايى را درباره تمدن اسلام و يا اوضاع اسلام منتشر كردهاند.
آثار و كتابهاى كم نظير جرجى زيدان به حدود چهل جلد مىرسد، كه اضافه بر كتابهاى فوق تعدادى از آن را در ذيل مىآوريم.
1 - تاريخ تمدن اسلام، 5 جلد در 1090 صفحه، كه به فارسى ترجمه گرديده و در ايران چهار مرتبه تجديد چاپ شده است.
2 - تاريخ ادبيات، لغت عربى، 4 جلد، در 1326 صفحه.
3 - تاريخ عرب قبل از اسلام.
4 - تاريخ فراماسونها.
5 - شرح زندگى مشاهير شرق.
6 - تاريخ يونان و روم.
7 - طبقات الامم، در 286 صفحه.
8 - عجايب خلقت.
9 - دختران غسان، 2 جلد.
10 - عباسه دختر هارون الرشيد.
11 - عدرا دختر قريش.
12 - هفده رمضان.
13 - پيشواى كربلا.
14 - امين و مامون.
15 - عروس فرغانه.
16 - حجاج بن يوسف.
17 - احمد بن طولون.
18 - ابومسلم خراسانى.
19 - صلاح الدين ابوبى.
20 - شارل و عبدالرحمن.
21 - انقلاب عثمانى.
22 - فتح اندلس.
23 - جهاد عاشقان.
24 - علم جديد فرانسه.
25 - عبدالرحمن ناصر.
همانطور كه گفتيم، بيشتر اين كتابها به زبان فارسى هم ترجمه شده، مجله الهلال هم هنوز انتشار مىيابد، اما جرجى زيدان، آنقدر تحقيق و مطالعه كرد و كتاب نوشت، كه سرانجام در 22 ژوئيه سال 1914 ميلادى به 53 سالگى در اثر سكته مغزى در قاهره چشم از جهان فرو بست.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۱۸ ساعت 20:58 توسط سرباز گمنام آقا صاحب الزمان(عج)
|
تمامی مطالب وبلاگ با ذکر سه صلوات جهت ظهور اقا و مولایمان حضرت مهدی موعود (عج الله ) رایگان می باشد.