نتيجه شاد كردن مؤ من
بسم الله الرحمن الرحيم ، سر اخاك يسرك الله
(به نام خداوند بخشنده مهربان ، برادرت را شاد كن ، خداوند تو را شاد فرمايد).
سعيد نامه امام را گرفت و نزد نجاشى برد، و در مجلس عمومى او، بر نجاشى وارد گرديد، وقتى كه مجلس خلوت گرديد، نامه امام را به نجاشى داد و گفت : (اين نامه امام صادق (ع ) است ).
نجاشى ، فوق العاده به آن نامه احترام كرد، آن را بوسيد و روى چشم خود نهاد و به سعيد گفت : (حاجتت چيست ؟)
سعيد: در دفتر ماليات شما، مبلغى ماليات در مورد من نوشته شده است .
نجاشى : چه مقدار است ؟
سعدى : هزار درهم مى باشد.
هماندم ، نجاشى دفتر خود را طلبيد و به او گفت : اين مبلغ را از حساب سعيد بيرون بياور و در حساب بدهى خودم بنويس ، و در مورد ماليات سال آينده سعيد نيز همين كار را بكن .
آنگاه نجاشى به سعيد گفت : هل سررتك ؟: (آيا تو را شاد كردم ).
سعيد: آرى ، فدايت گردم .
سپس نجاشى دستور داد تا به سعيد، يك مركب و يك كنيز و نوكر بدهند، و نيز امر كرد كه يك دست لباس به سعيد دادند هر يك از آنها را كه به سعيد مى دادند، نجاشى مى گفت : (آيا تو را شاد كردم ؟)
سعيد در پاسخ مى گفت : (آرى فدايت گردم )
هر چه سعيد آرى مى گفت ، نجاشى بر عطايش مى افزود پس از فراغ نجاشى به سعيد گفت : همين فرش اطاق را كه هنگام دادن نامه امام صادق (ع ) روى آن نشسته بودم ببر، و بعد از اين هرگاه حاجتى داشتى نزد من بيا كه بر آورده است .
سعيد، فرش را نيز برداشت و خوشحال از خانه نجاشى بيرون آمد، سپس به حضور امام صادق (ع ) شرفياب گرديد، و ماجراى ملاقات خود با نجاشى را به امام صادق (ع ) عرض كرد، و امام صادق (ع ) آنچه را كه در مورد مهربانى نجاشى به سعيد، مى شنيد، خوشحال مى شد.
سعيد گفت : (اى فرزند رسول خدا، گويا رفتار نيك نجاشى با من ، شما را شادمان كرد؟)
امام صادق (ع ) فرمود:
اى و الله و لقد سر الله و رسوله
(آرى سوگند به خدا، نجاشى خدا و رسولش را نيز شاد كرد).
(اين است نتيجه شاد كردن مؤ منين ، بايد توجه داشت كه شاد كردن مؤ من ، بيشتر مربوط به عمل و همكارى و رفع مشكلات است ، نه اينكه مثلا با مزاحمى او را شاد كنند)
(به نام خداوند بخشنده مهربان ، برادرت را شاد كن ، خداوند تو را شاد فرمايد).
سعيد نامه امام را گرفت و نزد نجاشى برد، و در مجلس عمومى او، بر نجاشى وارد گرديد، وقتى كه مجلس خلوت گرديد، نامه امام را به نجاشى داد و گفت : (اين نامه امام صادق (ع ) است ).
نجاشى ، فوق العاده به آن نامه احترام كرد، آن را بوسيد و روى چشم خود نهاد و به سعيد گفت : (حاجتت چيست ؟)
سعيد: در دفتر ماليات شما، مبلغى ماليات در مورد من نوشته شده است .
نجاشى : چه مقدار است ؟
سعدى : هزار درهم مى باشد.
هماندم ، نجاشى دفتر خود را طلبيد و به او گفت : اين مبلغ را از حساب سعيد بيرون بياور و در حساب بدهى خودم بنويس ، و در مورد ماليات سال آينده سعيد نيز همين كار را بكن .
آنگاه نجاشى به سعيد گفت : هل سررتك ؟: (آيا تو را شاد كردم ).
سعيد: آرى ، فدايت گردم .
سپس نجاشى دستور داد تا به سعيد، يك مركب و يك كنيز و نوكر بدهند، و نيز امر كرد كه يك دست لباس به سعيد دادند هر يك از آنها را كه به سعيد مى دادند، نجاشى مى گفت : (آيا تو را شاد كردم ؟)
سعيد در پاسخ مى گفت : (آرى فدايت گردم )
هر چه سعيد آرى مى گفت ، نجاشى بر عطايش مى افزود پس از فراغ نجاشى به سعيد گفت : همين فرش اطاق را كه هنگام دادن نامه امام صادق (ع ) روى آن نشسته بودم ببر، و بعد از اين هرگاه حاجتى داشتى نزد من بيا كه بر آورده است .
سعيد، فرش را نيز برداشت و خوشحال از خانه نجاشى بيرون آمد، سپس به حضور امام صادق (ع ) شرفياب گرديد، و ماجراى ملاقات خود با نجاشى را به امام صادق (ع ) عرض كرد، و امام صادق (ع ) آنچه را كه در مورد مهربانى نجاشى به سعيد، مى شنيد، خوشحال مى شد.
سعيد گفت : (اى فرزند رسول خدا، گويا رفتار نيك نجاشى با من ، شما را شادمان كرد؟)
امام صادق (ع ) فرمود:
اى و الله و لقد سر الله و رسوله
(آرى سوگند به خدا، نجاشى خدا و رسولش را نيز شاد كرد).
(اين است نتيجه شاد كردن مؤ منين ، بايد توجه داشت كه شاد كردن مؤ من ، بيشتر مربوط به عمل و همكارى و رفع مشكلات است ، نه اينكه مثلا با مزاحمى او را شاد كنند)
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۱۱/۱۷ ساعت 10:24 توسط سرباز گمنام آقا صاحب الزمان(عج)
|
تمامی مطالب وبلاگ با ذکر سه صلوات جهت ظهور اقا و مولایمان حضرت مهدی موعود (عج الله ) رایگان می باشد.