سخن چينى گرگ
دست
: مرحوم حاج شيخ عباس قمى صاحب مفاتيح كه از بزرگان و از افراد ارزنده و كم نظير است ،
بمناسبت ثعلب احمد نحوى شيبانى داستانى را نقل فرموده كه
: روزى شيرى مريض شد، تمام درندگان از او عيادت كردند غير از روباه ،
گرگ نيست به او سخن چينى
كرد، شايد گفته باشد، اعلحضرتا، همه به ديدن تو آمدند جز روباه ، شير فرمان صادر كرد: هر زمان
روباه آمد مرا خبر دهيد، چيزى نگذشت كه روباه آمد، شير او را سرزنش كرد، روباه گفت : قربان من در طلب دوا بودم . شير
گفت : دوائى پيدا كردى ؟ گفت : آرى
غده ايست در ساق پاى گرگ : سزاوار است كه بيرون آورده شود، شير حمله كرد و با چنگال خود پاى او
را گرفت و غده را بيرون آورد؛ روباه گريخت ، گرگ در بين راه به او رسيد در حالى كه خون از پايش جارى بود: صدا زد: يا صاحب الخف الاحمر اذا قعدت عند الملوك فانظر ما ذا يخرج من راسك
اى
كفش قرمز پوش وقتى پيش
سلاطين مى نشينى متوجه باش كه از سرودهانت چه بيرون مى آيد.
(127
تمامی مطالب وبلاگ با ذکر سه صلوات جهت ظهور اقا و مولایمان حضرت مهدی موعود (عج الله ) رایگان می باشد.